اسماعیل نشاطی دوران تحصیل ابتدایی و متوسطه را در زادگاهش تبریز سپری نمود و در سال ۱۳۲۷ پس از اخذ دیپلم در دبیرستان نظام تبریز به دانشکده افسری در تهران وارد شد و در مهرماه سال ۱۳۳۰ دانشکده افسری را با درجه ستوان دومی در رشته سواره به پایان رساند.
استاد نشاطی از نگاه شاگردانش:
سرهنگ نشاطی دارای قامتی رعنا صورتی کشیده و چهره ای گندمگون با لهجه شیرین آذری بود. در کلاس بسیار سختگیر و بعد از کلاس خنده رو و بذله گو؛ هم کلامشان لذت بخش بود و هم در کنارشان نشستن سکرآور، مرد اخلاق بود و افسری نمونه.
شاگرد عالیترین مدرسه سوارکاری دنیا یعنی سومور فرانسه بود؛ برای ارائه مدرک بین المللی حق امضاء داشت وعکسش زینت بخش تالار یادبودهای آن مدرسه. دقیق منضبط و درویش بود.
برگرفته از مقاله نشاطی؛ فرزند بزرگ و لایق آذربایجان. منتشر شده در:دو ماهنامه دنیای اسب، پیاپی 27 (تابستان 1390)
استاد سوار، سرهنگ اسماعيل نشاطی
آذرماه را مي توان ماه عزاي سواري و سوارکاري در ايران دانست. در يازدهم اين ماه به سال 1378 شمع وجود استادي بزرگ، مردي وارسته، عاشق انسان و انسانيت و معلم بزرگ اخلاق، سرکار سرهنگ اسماعيل نشاطي به ناگاه خاموش شد و جامعه سواري ايران را عزادار کرد.
اين بزرگوار در سال 1304 در تبريز ديده به جهان گشود و تحصيلات ابتدايي را در تبريز به پايان برد و به سال 1324 وارد دانشکده افسري شد و به عنوان افسر زرهي سوار خدمت خود را شروع کرد. او در محضر اساتيد بزرگ سواري آن دوران از قبيل استاد تيمسار علي اصغر مبشري، استاد تيمسار مهدي خان خزايي و ... دوره هاي مقدماتي سواري را پشت سر گذارد و سپس خود فرمانده شد. عشق به اسب و سوارکاري در او چنان مي جوشيد که در سال 1338 باشگاه سوارکاري جوانان، پوني کلاب، را بنيان گذارد، تا آنچه را آموخته در اختيار جوانان قرار دهد. در سال 1348 عازم فرانسه شد تا در يکي از معتبرترين مدارس سوارکاري دنيا -سومور- شاگردي کند.
در اولين دوره آن مدرسه شاگرد نمونه شناخته شد و به ايران بازگشت. عکس و مشخصات او اکنون زيب سالن آن مدرسه است. استاد نشاطي از سال 1330 تا 1378 شمسي يعني نزديک به نيم قرن آموزش داد. هدف نهفته در پس اين آموزش انسان سازي بود. خود نمونه انساني والا که زندگي را وقف شريف ترين کار دنيا يعني معلمي کرده بود تا واعظ بلا عمل نباشد. به آنچه مي گفت و مي کرد، ايمان داشت و آنچنان زيست که رفتنش کوهي از غم بر دوش هر آنکسي گزارد که او را از دور يا نزديک مي شناخت. حيف و صد حيف که ورزش سوارکاري در اين کشور هيچگاه مجالي براي خودنمايي در ميادين جهاني نداشت تا آموخته هاي استاد نشاطي واقعيت خود را به نمايش گزارد. امّا اگر بسياري شاگردانش هنوز نتوانسته اند در ميادين سوارکاري بدرخشند، ولي آموخته اند که انسان باشند، عطر انسانيت بپاشند و بوي استاد پراکنده کنند.
روحش شاد و راهش مداوم باد
مهدي جمشيدخاني
#IR10005251